1404/02/02

علی سلمانی

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده هنر و معماری
نشانی: همدان دانشکده هنر و معماری
تلفن: 08138212214

مشخصات پژوهش

عنوان
بررسی کیفیت شناخت عالم به وسیله هنر در اندیشه مورلوپتی
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
شناخت عالم، پدیدار شناسی، ابژه هنری، عالم
سال 1401
پژوهشگران بهاره ربانی(دانشجو)، علی سلمانی(استاد راهنما)، بشیر پوروقار(استاد راهنما)

چکیده

مرلوپونتی،در یک سلسله از مقاالت و گفتارها ، درباره آثار برجسته ای از هنر مدرن با به کار بردن روش پدیدارشناسانه به تامل پرداخت .از آنجا که هنر با زندگی انسان همواره گره خورده است ، مرلوپونتی نیز در جستارهایی به نام های"شک سزان"،"زبان غیرمستقیم و آوای سکوت"و"چشم و ذهن"سعی داشت نسبت میان اندیشه و آراء خود با هنرمدرن را تبیین کند . مرلوپونتی،هنر را نوعی شناخت بی واسطه ی اعیان و عالم می داند،زیرا در این نوع مواجهه،هنرمند یا نقاش بدون هیچ گونه شناخت علمی و فلسفی بی واسطه به نمایش امور می پردازد .از منظر اوهنرمندمی خواهد آگاهی مطلق جهان باشد و جهان را بگشاید .وی در صدد است که بگوید تجربه یهنرمند،تجربه ی ظهور امر نامرئی است و تنها هنر مدرن و به ویژه نقاشی است که به خوبی می تواند با پرهیز از زبان علم و به شیوه ای پدیدارشناسانه آن را آشکار سازد،همچنین او در این میان به طور خاص به نقاشی وآثار سزان توجه ویژه ای نشان داد ،زیرا معتقد بود نقاشی نمونه ی بصری و هنری پدیدارشناسی است و هنرمند سعی دارد با قلم مو همان کاریرا انجام دهد که پدیدارشناس .هدف این نقاشی ها،تقلید صرف از جهان و اشیا نیست،بلکه هر اثر در چارچوب خود داستانی نو را نقل می کند و نوید جهانی تازه را می دهد .بدینوسیلهدریچه ای نو برای مخاطب گشوده می شود تا به درک و تفسیردرستی از جهان برسد .جهان نامرئی که زیر انبوهی از علوم و دانش ته نشین شده و باید به زندگی ، باز گردانده شود . بدینترتیبفلسفه ادراک مرلوپونتینقاشی و همه هنرها را به جایگاه حقیقی شان باز خواهد گرداند و به آنها امکان خواهد داد که شان و جایگاه خود را باز یابند و ما را وا خواهد داشت که هنر ها را در شکل نابشان پذیرا شویم .