هنر به معنای عام آن - تخنه، دانش و فن- از دیرباز مورد توجّه مردمان بوده و به تدریج با شکل گیری تمدّن های اوّلیه، تنوّع و گسترش یافته است. در اسطوره های هر ملّتی از طبقات مختلف اجتماعی و نیز نحوۀ به وجود آمدن هنرهای نخستین، سخن به میان آمده است. هنر از این منظر در ایران و یونان جایگاه والایی داشته است؛ چنان که در رسائل و کتاب های زیادی به هنر این دو ملّت پرداخته شده است. دو تمدّن دیرینۀ ایران و یونان از زوایای گوناگون از هم تأثیر پذیرفته اند و برای قرون متمادی دادوستدهای فرهنگی داشته اند؛ بی گمان بسیاری از اسطوره های این دو ملّت، ضمن استقلال، دارای همانندی و قرابت هستند. بدون تردید مطالعۀ اسطوره ها از منظر زیبایی شناختی، می تواند جایگاه هنر و هنرمند را بیش از پیش در این فرهنگ ها نمایان سازد. موضوعی که در این نوشتار به روش توصیفی- تحلیلی بدان پرداخته می شود، بررسی تطبیقی هنر، هنرمند و زیبایی و نیز جایگاه و پیوند میان آن ها در بین فرهنگ ایران و یونان است. تردیدی نیست که بررسی هنر، هنرمند و زیبایی در هر تمدّنی دریچه ای برای شناخت بیشتر و ژرف تر آن فرهنگ می گشاید و چون اسطوره ها ریشه در دل تاریخ، آیین ها و سنّت های زمینی و فراسوی آن ها دارند، بستر مناسبی برای جست وجوی «هنر، هنرمند و زیبایی» به شمار می روند.