فرم در یک پدیده آن چیزی است که بی واسطه به وسیله ی حس دریافت می شود و حس آن را می یابد. یعنی امری است حسیاب. واژه ی aesthetics در دوران مدرن نیز که به زیباشناسی ترجمه شده علاوه بر شناخت زیبا، فرم حسیاب را در خود دارد. زیرا که در ریشه و همچنین نزد فیلسوفانی که در دوران مدرن به آن پرداخته اند "علم به حس" بخشی از محتوای این واژه را تشکیل می دهد. . در دروان مدرن به خصوص با تأملات بومگارتن زیبایی امری است که با حس و حواس ما دریافت می شود. منتهی در متون پیش از کانت هیچ گاه به این شدت زیبایی به فرمِ حسیاب محدود نشده بود و فرم حسیاب تا این درجه معیار زیبایی را برعهده نگرفته بود. کانت در تعریف زیبایی محض یا آزاد (اشتفان کورنر،1394، 346) امر زیبا را از هر نوع امر غیرحسی می پالاید. هرچند که حسیاب بودنِ فرم را به معنای عینی محدود نمی کند و به تعبیر تاتارکیویچ "مشارکت ذهن در شیءِ ادراک شده" را مد نظر دارد. و اساساً با انقلابی که کانت در فلسفه رقم می زند، مرزهای عین و ذهن فرومی پاشد.