داستان زال و سیمرغ از موضوعات جذاب شاهنامه است که ب هدفعات توسط نگارگران در دور ههای مختلف تصویرگری شده است. سیمرغ با ویژگ یهای افسان های خود در شاهنامه ظاهر م یشود. این درحالی است که بین این ویژگ یها و ویژگ یهای تعداد دیگری از موجودات در تاریخ اساطیر ایران، ارتباط نزدیکی وجود دارد. سیمرغ همچون حیوان رازآموز در آئین شمنی عمل کرده و زال را همانند شمنی نوآموز در دامن طبیعت می پروراند. زال، گاهی با پوشش و بعضاً بدون پوشش و عریان تصویر شده است؛ همچنین ازنظر موقعیت مکانی زال بعضاً سوار بر پشت سیمرغ یا در آغوش او و یا در دشت و بالای کوه در لانۀ سیمرغ طراحی شده است. ترکی ببندی نگار هها ب هگون های است که هرچه پی شتر م یرویم، نظم قاب لقبو لتر و چش منوازتری در نگار هها م یبینیم. با توجه به بررسی نظا ممند و سلسل هوار نگار ههای زال و سیمرغ از دور ههای ایلخانی تا صفوی، رویکرد هنرمندان در به تصویر کشیدن وجوه حماسی داستان و فضای رومانتیک و معنوی حاک مبر آن نکتۀ قابل تأملی است که در پژوهش حاضر تاش شده است آ نرا تاحد امکان بررسی نماییم. در این مطالعه سعی شده است به پرس شهایی از قبیل: چگونگی شیوۀ اجرایی نگاره ها، نحوۀ رنگ پردازی و ترکیب بندی عناصر این نگاره ها پاسخ داده شود. استفاده از عناصری مشترک در نگار هها مانند درخت، کوه و دشت نشان از تعریف چارچوبی خاص در به تصویر کشیدن داستان زال و سیمرغ دارد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی تاریخی درمورد نگار ههای زال و سیمرغِ مصورشده در شاهنامه های گوناگون به این نتیجه رسیده است که در هر نگاره، تأثیر مکتب هر دوره را ب هوضوح م یتوان مشاهده کرد و همچنین عناصر ب هکار رفته در نگار هها تقریباً مشابه همدیگر هستند.