جذب زیستی یکی از روش های کارا در گردآوری فلزهای سنگین از محلول های آبی است. هدف این بررسی، شناخت پیامد هوموسی شدن و سترون سازی کاه گندم بر رهاسازی سرب جذب شده از کاه تازه و هوموسی شده در محلول های آبی می باشد. کاه گندم (2mm>) برای 60 روز در رطوبت 70% در دمای آزمایشگاه نگهداری شد. در هریک از روزهای 1، 20 و60 روز دو زیرنمونه سترون شده و ناسترون با غلظت بالایی از سرب ( mg/l800 در NaNO3 001/0 نرمال و6=pH) تیمار شد. درصد سرب جذب شده بر کاه گندم هوموسی شده و ناسترون (96/60%) به اندازه چشم گیری بیشتر از کاه گندم تازه و سترون (96/26%) بود. رهاسازی سرب جذب شده بر کاه گندم تازه و هوموسی شده با یک واکنش تند در آغاز و سپس با یک واکنش کندتر به پیش رفت. رهاسازی سرب از کاه گندم تازه تر در هردو ریخت سترون و ناسترون بالاتر بود که پس 4 ساعت به تعادل رسید ولی در نمونه های کاه گندم بیشتر هوموسی شده (60روزه) رهاسازی به صفر نرسید. این نشان می دهد سرب بر مانده های گیاهی هوموسی شده بیشتر از ماندهای تازه نگهداری و بی جنبش می شود. بررسی ضریب تبیین (R2) و خطای معیار تخمین (SE) مدل ها نشان داد که داده های رهاسازی سرب از مانده های گندم تازه ناسترون (که در روز نخست و بیستم نمونه برداری شده) و از مانده های گندم سترون (نمونه برداری شده در همه زمان ها) با معادله مرتبه یک همخوانی بهتری داشت. در برابر آن معادله ایلوویچ برای داده های رهاسازی سرب از مانده های هوموسی ناسترون (که در روز 60 نمونه برداری شده) شایسته تر است. این نشان داد که سازوکار رهاسازی سرب از مانده های تازه و هوموسی شده ناهمانند است. ناهمانندی فراسنجه های رهاسازی سرب از کاه گندم سترون و ناسترون نشان دهنده توانایی ریزجانداران کاه در جذب، نگهداری و بیجنبش سازی سرب از محلول-های آبی است.