مسئله اخلاق و سعادت و رابطه بین آن دو از مسائل مهمی است که در نظام های فلسفی و اخلاقی از دیر باز در بین اندیشمندان مطرح بوده است. ابن سینا از جمله دانشمندانی است که همانند سقراط، افلاطون و ارسطو، مسئله اخلاق و سعادت را مورد بحث قرار داده است. او با تبیین و توصیف حقیقت اخلاق و سعادت رابطه این را تبیین میکند. از نظر ابن سینا سعادت، غایتی است که از فرایند نظر و عمل هر دو با هم پدید می آید. ابن سینا در راستای دیدگاهی که در خصوص عقل نظری و عملی دارد، تعریفی که از سعادت ارائه می کند به درستی بیانگر جدایی این دو حوزه است، در عین این که این دو وحدت در غایت دارند. بیان ابن سینا در خصوص چگونگی دستیابی به هیئت استعلایی که حکایت دیگری از درهم تنیدگی و به هم پیوستگی عمل و نظر است جای هیچ ابهامی باقی نمی گذارد که سعادت از مقوله عمل و نظر است.