مسئله آزادی در طول تاریخ همواره یکی از دغدغه های بسیار مهم و اساسی بشر در زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی بوده است. واژه آزادی در لغت به معنای حریّت و اختیار و همچنین به معنای قدرت عمل و ترک عمل و قدرت انتخاب می باشد.در زبان فارسی، واژه آزادی در مقابل محدودیت، قید و بند، اسارت و مجبور بودن به کاررفته است. همچنین آزادی هم ناظر به آزادی اراده یعنی آزادی تکوینی، هم ناظر به رهایی از اسارت هوای نفس و شهوت یعنی آزادی معنوی و هم ناظر به حق انتخاب و تصمیم گیری در امور مربوط به زندگی و آزادی فردی و اجتماعی استعمال شده است. معنای اصطلاحی واژه آزادی نیز مأخوذ از معنای لغوی آن است ولی به واسطه اختلاف در مبانی و حوزه های گوناگون آزادی، تعاریف متفاوتی از آن ارائه شده است، آزادی از یک نظر به فردی و اجتماعی و سیاسی تقسیم می گردد. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به دلیل خاستگاه الهی و ریشه های عمیق مکتب توحیدی آن، به مسئله آزادی در بخش های گوناگون فردی و اجتماعی و سیاسی توجه و عنایت ویژه ای شده و در اصول فراوانی با صراحت مورد توجه قرارگرفته است. از جمله می توان برای آزادی به مصادیقی از قبیل آزادی عقیده، آزادی اندیشه، آزادی انتخاب، آزادی قلم، آزادی بیان و پس از بیان، آزادی رسانه و مطبوعات و غیره اشاره کرد. اما متأسفانه علیرغم همه این ها به نظر می رسد با توجه به گذشت چهار دهه از برپایی نظام جمهوری اسلامی در ایران موانعی در مسیر تحقق کامل این قبیل آزادی ها در ظرف جامعه وجود دارد. پژوهش حاضر به دنبال این است که با روش توصیفی- تحلیلی با بررسی جایگاه آزادی های یادشده و نشان دادن آسیب های وارده به دلیل محدود کردن آزادی های مشروع و قانونی، افقی روشن از بحث آزادی های فردی و اجتماعی و مباحث پیرامون آن برای پیشرفت و رشد جامعه اسلامی ارائه دهد. پاسخ به این امر نیاز به مداقّه در رفتار دولت ها و مجریان حاکمیت به ویژه بخش های فرهنگی و سیاست گذار و بخش های امنیتی است. به نظر می رسد عدم فهم صحیح از قانون و مبانی شرعی و عقلی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران توسط مجریان یکی از دلایل عدم تحقق آزادی های اجتماعی است. در توضیح این مطلب باید گفت: عدم درک صحیح از شرایط جامعه، عدم وجود مهندسی فرهنگی، عدم وجود طرح و ایده و دستورالعمل و یا راه حل و درمان معضل های اجتماعی مرتبط با آزادی های اجتماعی یکی از علل توص