بی تردید تمامی مخلوقات همان گونه که در اصل هستی خود نیازمندند در تکامل خود نیز نیازمند کامل بالذات می باشند. یعنی هر موجودی که کمالش عین ذاتش نیست جهت نیل به کمال نیازمند هدایت می باشد. بنابراین قلمرو هدایت را باید همان قلمرو هستی امکانی دانست و آیه کریمه «ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی» مشعر به همین معناست. هدایت در قرآن کریم به معانی مختلفی به کار رفته، گاهی مراد از هدایت تکوینی است که خداوند از طریق خلق نیروها و استعدادهای لازم در یک موجود امکان رسیدن آن موجود را به هدف فراهم می سازد. و گاهی نیز مراد، هدایت تشریعی می باشد که از طریق قوانین سعادت بخش هدایت صورت می گیرد. در دو مورد واژه هدایت در قرآن کریم مقید و متصف به لفظ «بامر» شده است. در اینکه «هدایت بامر» چه نوع هدایتی است، بین مفسرین قرآن کریم اختلاف نظر وجود دارد. بعضی آن را از نوع هدایت تشریعی و گروهی نیز آن را از نوع هدایت تکوینی می دانند. در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی دیدگاه آیت الله سید محمد حسینی همدانی (آقا نجفی) با تکیه بر تفسیر «انوار درخشان در تفسیر قرآن» مورد بررسی قرار گرفته است. از نظر ایشان «هدایت بامر» هدایتی تکوینی می باشد و حرف باء در لفظ «بامر» باء سببیه بوده و بیانگر آن است که این نوع هدایت از طریق تاثیر باطن و تصرف تکوینی در نفوس بشری است و این مقام از جمله آثار منصب امامت است.