محوطههای سیلک، قبرستان و حصار در فلات مرکزی و گودین در شرق زاگرس مرکزی؛ از شاخص ترین محوطههای این دو منطقه به شمار میآیند. این مناطق در بازه زمانی مس سنگ مورد مطالعه قرار گرفته. با بررسی گزارش کاوشهای موجود از این محوطه ها، وجه اشتراکات قابل توجهی بین این مناطق مشاهده گردید که نشانههایی از تاثیرات مهم فرهنگی در دو منطقه مورد نظر است. به نظر میرسد در این بازه زمانی دورههای ترسالی و خشکسالی کوتاه و گذرا اتفاق افتاده که سبب تغییر معیشتی از کشاورزی و دامداری به تجارت فرامنطقهای و همچنین موجب جا به جایی جمعیتی شده که در نتیجه انتقال فرهنگی صورت گرفته است. همین امر سبب ایجاد الگوهای مشابه شده است. از سوی دیگر، به نظر میرسد این الگو گیریها از طریق روابط فرهنگی آنان اشاعه یافته. وجود این اشتراکات در دادههای فرهنگی دلیلی بر گستردگی روابط بین منطقهای از طریق تجارت نیز میتواند باشد. چرا که همین، خود یک عامل بزرگ در پراکندگی یک فرهنگ از نقطهای به نقاط دیگر است. این وجه اشتراکات در مهرها، پیکرکها و سفالینهها نمود پیدا کرده و وقتی در جنبه مقایسه قرار میگیرند، گستردگی یک فرهنگ یا الگو از دنیای باستان را آشکار میکند. چیزی که در دادههای سفالی محوطههای مورد نظر یعنی سیلک، قبرستان، حصار و گودین به چشم میخورد؛ ذوق و سلیقه فراوان در تزیین ظروف سفالی موجود در محوطههای فلات مرکزی است که این سخن، در محوطه تپه قبرستان تجلی بیشتری دارد. در صورتی که در شرق زاگرس مرکزی یعنی گودین آنچنان اوج نگرفته. ولی این امر مانع از اشاعه عناصر فرهنگی مشابه در میان این دو منطقه نشده و به صورت آشکار و واضح عناصر مشترک را میتوان هم در فرم و نقش سفال و هم در مهرها و نقوش آنها و نهایتا پیکرکهای حیوانی که عینا در دو منطقه وجود دارد، مشاهده نمود.