روند شناخت »خویشتنِ خویش« و رسیدن به کمال و خودشکوفایی، گسترۀ عظیمی از ادبیات بهویژه، ادبیات عرفانی ما را به خود اختصاص داده است. عطار بهعنوان یکی از شاعران عارف، در بیشتر آثار و اندیشههای خویش، به شناخت خویشتن و جایگاه واالی خودشناسی پرداخته و مراحل رسیدن به کمال و خودشکوفایی و موانع آن را از منظر عرفانی برشمرده است. در میان آثار او، مصیبتنامه یکی از درخشانترین و اصلیترین متنهای کالسیک ادب عرفانی است که درونمایۀ آن »خودشناسی« و »دیدار با خویشتن« است که با سیر در عوالم آفاقی و انفسی، انسان را به کمال و خودشکوفایی فرامیخواند و این همان موضوعی است که به اساس مطالعات مکتب انسانگرایی در دانش روانشناسی مربوط است. آبراهام مزلو بهعنوان چهرۀ اصلی مکتب روانشناسی انسانگرا، با تأکید بر جنبههای مثبت گرایشهای انسانی و ارائۀ نظریّۀ خودشکوفایی، از منظر علمی و تجربی به بحث در مورد ویژگیهای انسان سالم و خودشکوفا پرداخته است. در این جستار که با تکیه بر منابع کتابخانهای و به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته؛ همۀ مصیبتنامۀ عطار بر اساس نظریّۀ خودشکوفایی مزلو بررسی شده است و برجستهترین ویژگیهای افراد خودشکوفای مزلو که با شاخصههای انسان کامل عطار انطباق دارد، تحلیل و تبیین شده است. در نتیجه، میتوان دریافت که محور اصلی مصیبتنامۀ عطار، حرکت و پویایی و دستیابی به شناخت خویش است و سالک فکرت با لوح و ضمیری صاف و خالص برای رشد، پویایی و شکوفایی میکوشد که این امر با شاخصههای انسان خودشکوفای مزلو قابل انطباق و تبیین است.