شمس تبریزی با اینکه از عارفان سرشناس و اندیشمندان بزرگ روزگار خویش بوده، معالاسف، تا روزگار ما و حدود دو سه دهه پیش، جز در حلقه مولانا و یارانش، در تاریخ تصوف، جایگاه شاخصی نداشته است. اطلاعات درباره او منحصر به مقالات و منابعی است که درباره آشنایی او با مولوی نگاشته شده است و در مقالات اوست که به اطلاعاتی دقیقتر از زندگی او دست مییابیم. یکی از این نکتهها، رویه آموزگاری اوست. چنانچه از قراین پیداست؛ به کودکان قرآن آموزش میداده و مدتی به این شغل مشغول بوده است. آنچه از روش تدریس و تعامل او با کودکان بهدست میآید، اگرچه با اصول آموزش و روشهای تربیتی امروز تفاوت بسیار دارد؛ با این حال، بیانگر دو رویکرد متفاوت است. یکی اینکه تا حدودی روش آموزش و پرورش کودکان را در سده هفتم هجری به ما گوشزد میکند؛ دیگر اینکه روش آموزشی و پرورشی شمس را به نحوی برجسته، برای ما مسلم میگرداند. روش شمس در تربیت کودکان، با جهان اندیشهها و رویکردهای انتقادی و پرشتاب او، بسیار نزدیک است. روش این مقاله، بر پایه مطالعات کتابخانهای بوده است. در بخش تشریح زندگی شمس، از کتابها و مقالههای علمی و پژوهشی بهره گرفته و بنا بر روش تحلیل محتوا، به رازیابی شخصیت شمس پرداخته است.