ادبیات بدان گونه که در این مقاله از آن یاد شده، یکی از زیرمجموعههای هنر و در زمرهی حقیقت و زیاتایی بته شتمار میرود. این نوع هنری که در فرهنگ ایران و زبان فارسی بیشتر به شعر و سروده تعایر یافته، مانند هر پدیتدهی دیگتری خاستگاهی دارد که در زبان اهل نقد و هنر، به تفصیل مورد کاوش قرار گرفتته است . از ستوی دیگتر اشتتااههتای لیتی اصطلاحی اس که حدود صد سال پیش با سخنرانیهای روانکاو پرآوازهی آلمانی؛ یعنی فروید به صورت نظتری رایت گردید. از میان انواع اشتااههای لیی، «لغرشهای زبانی» وجه برجستهتری داش که بیشتر مورد توجه فروید واقت شتد. این مقاله، ضمن تایین هر یک از این دو اصطلاح؛ یعنی ادبیات (شعر) و لغزشهای زبانی، از نظر خاس گتاه و تعایتر و کارکرد و نقش، سعیکرده میان آن دو، پیوندهایی بیابد و آنهتا را بته صتورت نظتری و بتا مصتدا هتای عینتی کته در سرودههای شاعران بزرگ ایران یافته، تشریح کند