هدف: این پژوهش با هدف تحلیل و بررسی یافته های مطالعات انجام شده در زمینه تأثیر یادگیری معکوس بر راهبردهای خودتنظیمی و ترکیب نتایج آنها صورت گرفت. روش: این پژوهش به شیوه فراتحلیل و بر روی پژوهش هایی که به صورت آزمایشی صورت گرفته اند، انجام شد. بازه زمانی مطالعات 1390 تا 1401 (2010 تا 2022 میلادی) بود. در این بازه 2 پژوهش در داخل ایران و 8 پژوهش انجام شده خارج از ایران بر اساس روش پریزما انتخاب و بررسی گردید. برای محاسبه اندازه اثر از g هاگز و مدل اثرات ثابت و تصادفی، جهت بررسی وجود سوگیری انتشار در مطالعات اولیه از نمودار فونل پلات و آزمون اصلاح و برازش دووال توئیدی و جهت بررسی همگنی مطالعات از آزمون های I2 و Q استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار CMA نسخه 3 صورت گرفت. یافته ها: نمودار فونل پلات نشانگر سوگیری محدود در انتشارات است، به نحوی که با افزودن تنها دو مطالعه به نمونه، توزیع مطالعات فراتحلیل متقارن خواهد شد و تورش ناشی از سوگیری انتشار مرتفع می شود. بر اساس نتایج آزمون های I2 و Q ناهمگونی مطالعات تأیید شد. طبق شاخص g هاگز اندازه اثر و Z محاسبه شده برای 6 مطالعه از 10 مطالعه در سطح آلفا 05/0 معنی دار و نمایانگر این است که رویکرد یادگیری معکوس باعث بهبود مهارت های خودتنظیمی می شود. همچنین اندازه اثر کلی در مدل ثابت برابر با 711/0 و در مدل تصادفی برابر با 989/0 و در سطح آلفای 05/0 معنی دار است. نتیجه گیری: ترکیب نتایج پژوهش های انجام شده نمایانگر تأثیر رویکرد یادگیری معکوس بر بهبود مهارت راهبردهای خودتنظیمی و کاربرد آنها بود.