این پژوهش با هدف بررسی اثرات تقسیم توجه و افزونگی در چندرسانه ای ها بر یادگیری و بار شناختی ادراک شده دانش آموزان با تعدیل گری خودتنظیمی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش شناسی در زمره پژوهش-های شبه آزمایشی است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر مدارس پایه ی سوم شهر همدان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. در این پژوهش، دبستان دخترانه ی راه نور (1) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. از میان دانش آموزان پایه ی سوم، یک کلاس32 نفره با استفاده از گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایشی 1، اثر (تقسیم توجه) 12 نفر، گروه آزمایش 2، (اثر افزونگی) 12 نفر و گروه کنترل هم 12 نفر بود. به منظور تعیین میزان سطح خودتنظیمی دانش آموزان از پرسشنامه ی خودتنظیمی بوفارد (1995) استفاده شد. به جهت ارائه آموزش، از سه چندرسانه ای آموزشی محقق ساخته، که شامل چندرسانه ای آموزشی دارای اثر تقسیم توجه، چندرسانه ای آموزشی اثر افزونگی و چندرسانه ای آموزشی بدون این دو اثر بود؛ استفاده شد. یک هفته قبل از اجرای آموزش، پیش آزمون یادگیری بر روی دانش آموزان هر سه گروه، اجرا شد. دانش آموزان هر سه گروه، در اواسط و در پایان آموزش، مقیاس بار شناختی (تلاش ذهنی) پاس (1992) را تکمیل کردند و بلافاصله در پس آزمون یادگیری شرکت کردند. در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS برای ارائه آمار توصیفی (شاخص های پراکندگی و مرکزی) استفاده شد و آمار استنباطی (آزمون های کولموگروف – اسمیرنوف، ANCOVA و t مستقل) استفاده شد. یافته ها نشان داد که گروه کنترل نسبت به گروه های آزمایش ( اثر تقسیم توجه و اثر افزونگی) در آزمون های یادگیری عملکرد بهتری داشتند و بار شناختی کمتری را دریافت کرده بودند. با این حال یافته ها بیانگر این بود که خودتنظیمی نقش تعدیل کننده معناداری بر یادگیری و بار شناختی ادراک شده دانش آموزانی که تحت آموزش چندرسانه ای با اثر تقسیم توجه و همچنین بر یادگیری دانش آموزانی که تحت آموزش چندرسانه ای با اثر افزونگی بودند، ندارد. همچنین یافته های پژوهش نشان داد خودتنظیمی می تواند بر بار شناختی ادراک شده دانش آموزانی که تحت آموزش چندرسانه ای با اثر افزونگی بودند، را تعدیل کند.