1404/03/17

عظیمه سادات خاکباز

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 56724114600
دانشکده: دانشکده علوم انسانی
نشانی:
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
ارائه الگوی برنامه درسی برای فرهنگ پذیری نومعلمان دوره ابتدایی به منظور ارتقای هویت حرفه ای آنان
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
نومعلم، فرهنگ، هویت، فرهنگ معلمی، فرهنگ پذیری، هویت حرفه ای
سال 1403
پژوهشگران بهروز خرام(دانشجو)، عظیمه سادات خاکباز(استاد راهنما)، محمدرضا یوسف زاده چوسری(استاد مشاور)

چکیده

چکیده: این پژوهش با ‌هدف ارائه الگوی برنامه درسی برای فرهنگ پذیری نومعلمان دوره ابتدایی به منظور ارتقای هویت حرفه ای آنان و با استفاده از روش آمیخته اکتشافی انجام شد. در این رویکرد ابتدا داده‌های کیفی و سپس داده‌های کمی جمع‌آوری شدند. برای تعیین مولفه های اثرگذار بر هویت حرفه ای و فرهنگ پذیری نومعلمان و شناسایی فرایند فرهنگ پذیری آنان از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. میدان پژوهش شامل 18 نفر از نومعلمان استان لرستان بود که حداکثر سه سال سابقه تدریس داشتند. از میان روش های نمونه گیری کیفی، روش نمونه گیری با حداکثر تنوع انتخاب شد؛ زیرا نومعلمانی مورد مطالعه قرار گرفتند که از نظر رشته تحصیلی، مقطع تحصیلی و شیوه جذب در نظام آموزش و پرورش کاملاً با هم متفاوت بودند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این قسمت مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و برای تجزیه و تحلیل داده از روش تحلیل محتوا استفاده شد. برای تأمین اعتبار یافته ها، پژوهشگر سعی کرد به اطلاع رسان ها اگاهی دهد که با توصیفات غنی، دقیق، عمیق و اصیل و نیز محدود نشدن به زمان، مکان یا رویداد خاص، عمق و گستره تجارب خود را مورد توجه قرار دهند. همچنین چندین بار بین روایات نگارش شده و مقولات استخراج شده رفت و برگشت کرد. به علاوه، از ناظر بیرونی که دو نومعلم دوره ابتدایی و آشنا به روش پژوهش کیفی بودند جهت خواندن روایت‌ها و ارزیابی صداقت، اصالت، گزیده گویی و باورپذیری آن ها و استخراج مقولات به منظور تایید پذیری آن ها استفاده شد. همچنین مقولات نهایی در اختیار اطلاع رسان ها قرار گرفتند و صحت این مقوله ها از سوی آن ها تأیید شد. نتایج نشان داد که مقوله های اثر گذار بر هویت حرفه ای نومعلمان شامل عوامل شخصی (فلسفه شخصی، ویژگی های جسمانی، ویژگی های ذهنی و روانی، تجارب و دانش پیشین، ویژگی های فردی و شخصیتی و عوامل انتسابی)، عوامل آموزشی- تحصیلی (دوران دانش آموزی، دوران دانشجویی)، عوامل حرفه ای (ماهیت حرفه معلمی، دانش حرفه ای، نگرش حرفه ای و عوامل حرفه ای)، عوامل زمینه ای (جو و فضای حاکم بر مدرسه و غنای محیط شغلی)، عوامل اجتماعی- فرهنگی (بستر فرهنگی و تعاملات اجتماعی) و عوامل سیاسی- اقتصادی (عوامل سیاسی و عوامل اقتصادی) می باشند. مقوله های اثر گذار بر فرهنگ پذیری نومعلمان شامل تجارب تأثیر گذار گذشته (تجارب خانوادگی، تجارب دانش آموزی و تجارب اجتماعی)، سازندگی تربیت معلم (برنامه درسی و آموزش های دانشگاه، تجارب میدانی، تعامل گری و حمایت گری) و بالندگی محیط کار (پویایی فرهنگ سازمانی مدرسه، حمایت های غیر رسمی از نومعلمان و عاملیت نومعلمان) می باشند و فرایند فرهنگ پذیری نومعلمان حاصل تلقی نومعلمان از انگاره های فرهنگی مکان آموزش، معلم (پوشش و آراستگی ظاهری، اخلاق حرفه ای و ارتباطات)، دانش آموز، محتوا، شیوه های تدریس و ارزشیابی در سه مرحله دوران آموزش عمومی، دوره تربیت معلم و دوران حضور در محیط کار می باشد. یافته های این قسمت نشان داد که در ساخت و تکوین هویت حرفه ای و فرایند فرهنگ پذیری نومعلمان، تجارب قبل از ورود به دانشگاه فرهنگیان، آموزش های دوره تربیت معلم و یادگیری های محیط کار به شدت تأثیر گذار هستند و هر سه دوره در ارتباط با هم کیفیت تدریس و معلمی کردن نومعلمان را تحت تأثیر قرار می دهند. بنابراین غفلت از هر دوره، کیفیت تدریس و عمل معلمی نومعلمان را با چالش های زیادی مواجه خواهد کرد. این یعنی فرایند فرهنگ پذیری و تغییر انگاره‌های معلمی یک فرآیند رشدی پویا و مداوم است که به‌ واسطه تجارب گذشته، رخدادهای کنونی و تصورات آینده تحت تأثیر قرار می‌گیرد. در فرایند فرهنگ پذیری، پیشینه فرهنگی (هم تجارب دانش‌آموزی و دانشجویی و هم تجارب دوره دانشگاه فرهنگیان) نومعلمان توسط مدرسه و نظام آموزشی نادیده گرفته می‌شود. در حقیقت، گویی انگاره‌های فرهنگی نومعلمان در گذشته و زمان مدرسه با دوران خدمت یکی است و در این میان نظام آموزش عالی و دانشگاه فرهنگیان، انگاره‌های کاملاً متفاوتی را القا می‌کنند که با جریان واقعی مدرسه متفاوت است. گویی آموزش‌های دانشگاهی کاملاً نظری و ایده‌آل بوده و با واقعیت مدرسه در تناقض هستند. نومعلمان در بیشتر مواقع هنگام مواجه با این تعارض فرهنگی، از استراتژی «تلفیق» استفاده می‌کنند تا هم فرهنگ معلمی خود را حفظ کنند و هم از فرهنگ مطلوب حاکم بر نظام آموزش عالی و دانشگاه فرهنگیان و نظام آموزشی بهره‌مند شوند. اما در مقابل در اکثر شرایط مدرسه و نظام آموزشی با بهره‌گیری از استراتژی «کوره ذوب» به دنبال آن هستند تا نومعلمان را با فرهنگ خود همسو و سازگار نمایند. البته در برخی انگاره‌های فرهنگی، مانند ارتباطات و اخلاق و رفتار معلم، نظام آموزش عالی و دانشگاه فرهنگیان و نیز مدرسه مسکوت است و نوعی فرهنگ‌پذیری خودجوش برای معلم در حال شکل‌گیری است. برای ارائه الگوی برنامه درسی فرهنگ پذیری نومعلمان ابتدایی علاوه بر یافته های بالا از روش مرور سیستماتیک و گراندد تئوری نیز بهره گرفت شد. در روش مرور سیستماتیک در مجموع 57 منبع انگلیسی (52 مقاله؛ 4 کتاب و 1 پایان‌نامه) و 3 مقاله فارسی، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند و در قسمت گراندد تئوری از میان متخصصان تربیت معلم به شیوه ملاکی 10 نفر به‌عنوان مشارکت‌کننده انتخاب‌گردیدند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات در بخش اول فیش‌برداری، در بخش دوم مصاحبه نیمه‌ساختاریافته بود. در مرور سیستماتیک منابع موردنظر با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مورد بررسی قرار داده شدند و نکات مهم آن ها یادداشت و فیش برداری شد. داده‌های به دست آمده بر اساس کدگذاری در سه سطح کدگذاری باز، تشکیل زیر مقوله و مقوله‌بندی نهایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در روش گراندد تئوری ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. در مرور سیستماتیک برای بررسی اعتماد داده‌ها، چهار معیار باورپذیری، قابلیت انتقال، اطمینان‌پذیری و تأیید پذیری مورداستفاده قرار گرفت. برای دست‌یابی به باورپذیری بخش‌های از تحلیل در اختیار دو متخصص دیگر قرار گرفت تا مجدداً کدگذاری کنند تا پژوهشگر از روند کدگذاری و عدم سوگیری در تحلیل‌ها آگاهی یابد. به‌منظور برآورد معیار قابلیت اطمینان، پژوهشگر توصیف شفاف و روشنی از جامعه اطلاعاتی و منابع موردمطالعه، روش جمع‌آوری و تحلیل اطلاعات داده است و با متخصصان در مورد روند انجام پژوهش و نحوه بهبود فرانید پژوهش جلسه‌ای برگزار و بازخوردهایی دریافت کرده است. همچنین تلاش شد که در پژوهش حاضر از منابع معتبر علمی استفاده شود تا نتایج قابلیت انتقال نیز داشته باشند. برای تأییدپذیری، پژوهشگر از نگارش یادداشت‌های تأملی استفاده کرده است تا از احساسات، تعصبات و بینش‌های شخصی که ممکن است در تحلیل یافته‌ها و نتایج پژوهش تأثیر بگذارند، آگاهی یابد. برای اعتبار بخشی داده ها در روش گراندد تئوری از شیوه کنترل اعضا استفاده شد. حاصل ترکیب یافته های این قسمت با یافته های قبلی پژوهش شناسایی مبانی فلسفی (رئالیسم اسلامی، اگزیستانسیالیسم، عمل گرایی)، نظریه های های پشتیبان (عمل فکورانه، پیچیدگی، نومفهوم گرایی، پیشرفت گرایی، بازسازی اجتماعی و انسان گرایی) و عناصر (منطق، هدف، محتوا، مشارکت کنندگان، فعالیت های یادگیری، مواد و منابع یادگیری، گروه بندی، مکان، زمان و ارزشیابی) برنامه درسی فرهنگ پذیری نومعلمان دوره ابتدایی شد. در مرحله کمی و جهت. تعیین اعتبار الگو، داده‌های چک‌لیست اعتبار‌بخشی الگو که توسط 12 نفر از متخصصان تکمیل شده بود با استفاده از روش اعتباربخشی CVR مورد ‌تحلیل قرار‌گرفت که در نتیجه توافق 70/0 حاصل شد که نشان از اعتبار مناسب الگو دارد. در پایان می توان نتیجه گرفت که لازمه ارتقای هویت حرفه ای نومعلمان ایجاد یک فرهنگ معلمی مطلوب و بهبود فرایند فرهنگ پذیری نومعلمان است؛ در این راستا، یافته ها و الگوی برنامه درسی ارائه شده در این پژوهش می تواند راهگشا باشد.