پژوهش حاضر با هدف بررسی نحوه مواجهه معلمان دوره ی ابتدایی با رویکرد تلفیقی در کتاب درسی مطالعات اجتماعی انجام شده است. این پژوهش با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی صورت گرفته است. مشارکت کنندگان در این پژوهش 15 نفر از معلمان دوره آموزش ابتدایی شهرستان فامنین در سال تحصیلی 1400_99 بودند که به روش گلوله برفی نمونه گیری شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته است. داده های این پژوهش به روش کدگذاری و مقوله بندی در سه سطح آگاهی، نگرش و رفتار تحلیل شدند. نتایج نشان داد که در مواجهه با رویکرد تلفیقی در کتاب درسی مطالعات اجتماعی معلمان 4 گروه هستند: گروه اول معلمانی که کاملاً از تغییر برنامه درسی مطالعات و استفاده از رویکرد تلفیقی در آن آگاه هستند، از آن استقبال می کنند و به درستی اجرا می کنند، گروه دوم آگاهی نسبی از تغییر داشته، از آن استقبال می کنند و آن را تا حدودی نزدیک به انتظار تدریس می کنند، گروه سوم از ماهیت تغییر آگاه نیستند، اما از آن استقبال می کنند و آن را تا حدودی نزدیک به انتظار تدریس می کنند و گروه چهارم از ماهیت تغییر آگاه نیستند، از آن استقبال نمی کنند ولی آن را تا حدودی نزدیک به انتظار تدریس می کنند و درواقع به سختی با آن کار می کنند. تعداد زیادی از معلمان از تغییراستقبال کرده و معتقدند فرایند یاددهی_یادگیری با کتاب درسی جدید ساده تر و ماندگارتر است، کتاب درسی جدید بیشتر با زندگی دانش آموزان ارتباط دارد و علاقه دانش آموزان به این نوع برنامه درسی بیشتر است. تعداد کمی هم که از تغییر استقبال نکردند، آن را عامل سردرگمی معلم دانسته و تدریس به سبک قدیمی را ترجیج می دادند.