پژوهش حاضر با هدف بررسی برنامۀ درسی تجربه شده در دورۀ کارشناسی ارشد رشتۀ برنامهریزی درسی با روش پدیدارشناسی انجام شد. مشارکتکنندگان در این پژوهش، 26 نفر از دانشجویان ورودی کارشناسی ارشد رشتۀ برنامهریزی درسی در دانشگاه بوعلی سینا طی سه سال تحصیلی 1394-1393، 1395-1394 و 1396-1395 بودند که همگی آنان مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمعآوری اطلاعات، مصاحبههای نیمه ساختاریافته با دانشجویان بود که سؤالات آن بر مبنای چهار سطح برنامۀ درسی تجربه شده از دیدگاه Fathi Vajargah (2005) (برنامۀ درسی سطح مورد انتظار، نهفته، تعاملی و یاد گرفته شده) طرح شده بود. دادهها به روش کدگذاری و مقوله بندی تحلیل و با معیارهای پژوهشهای کیفی نظیر توصیف دقیق و عینی فرایند پژوهش و مقولات، درگیری طولانی مدت با میدان، نمونهگیری با در نظر گرفتن کثرت تفاوتها از سه دورۀ ورودی دانشجویان، جمعآوری اطلاعات حتی بعد از اشباع نظری برای یافتن موارد احتمالی رد یافتهها و چک کردن یافتهها توسط مشارکتکنندگان در پژوهش، اعتباربخشی شدند. یافتهها نشان داد دانشجویان در هریک از سطوح برنامۀ درسی تجربه شده با مقولههای مختلفی روبه رو بودند. در سطح برنامۀ درسی مورد انتظار، مقولۀ تصور دشواری شناسایی شد. در سطح برنامۀ درسی نهفته، مقولههای انگیزۀ تحصیل و دانشها و مهارتهای لازم به دست آمد. در سطح برنامۀ درسی تعاملی، در بخش درسها، مقولات تغییر نگرش نسبت به برخی دروس، تکراری بودن برخی از دروس، نداشتن منبع مشخص در برخی دروس، دشواری تکالیف، چالشهای ارزشیابی و تعامل و پاسخگویی استادان و در بخش پایان نامه نیز مقولات انتخاب استاد راهنما و انتخاب موضوع پایان نامه شناسایی شد. در سطح برنامۀ درسی یادگرفته شده نیز یادگیریهای آشکار، پوچ و پنهان حاصل شد و هریک از مقولات نیز شامل زیرمقولههای متعدد بود. نتایج پژوهش نشان داد برنامۀ درسی تجربه شده در هریک از سطوح، دچار تغییراتی میشود و در نهایت، برنامۀ درسی سطح یادگرفته شده، با مورد انتظار تفاوت بسیاری دارد. از طرفی دانشجویان با قرار گرفتن در معرض تجربه و بدون هیچ حمایتی با سردرگمیها و ابهامات زیادی روبه رویند؛ از این رو لازم است فرایند تجربۀ برنامۀ درسی را برای آنان بهبود دهند.