پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه دانشجویان بین الملل تحصیلات تکمیلی از برنامه درسی در دانشگاه بوعلی سینا صورت گرفته است. این پژوهش با روش پدیدار شناسی انجام گرفته است. مشارکت کنندگان پژوهش، دانشجویان بین الملل تحصیلات تکمیلی دانشگاه بوعلی سینا در نیمسال تحصیلی 96-95 و 97-96 بودند که تعداد 13 نفر از آنان از طریق نمونه گیری بنا به فرصت پیش آمده نمونه گیری شدند. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات دراین پژوهش از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شده است. تحلیل داده های حاصل از مشاهده و مصاحبه در این پژوهش با استفاده از روش کد گذاری و مقوله بندی براساس سه سطح برنامه درسی تجربه شده(نهفته، موردانتظار و تعاملی) انجام گردید. یافته ها حاکی از آن بودکه دانشجویان در هر یک از سطوح با تجارب متفاوتی مواجه اند که عبارتنداز: 1-برنامه درسی نهفته: دراین سطح به بررسی دو مقوله پرداخته شده است. مقوله اول تجربیات دانشجویان از نظام آموزش کشور خود می باشد. دراین بین دانشجویان کشور افغانستان، زیمباوه، عراق و سوریه تجارب متفاوتی را بیان کردند که برخی از آن ها شبیه و برخی متفاوت از نظام آموزشی ایران است. مقوله دوم نیز دلایل انتخاب کشورایران است که ازآن جمله می توان به این موارد اشاره کرد: علاقه خود نسبت به ایران، کسب تجربه و بالا بودن هزینه تحصیل، مستقل شدن و دستیابی به پیشرفت، تصمیمات و اهداف، علاقه به ادامه تحصیل درکشوردیگر، عدم تمایل به پشت کنکور، نزدیکی به محل کار درکشور خود، عدم قبولی در کشورهای همسایه، براساس رشته و سازمان بورسیه کننده و همچنین بدلیل نیاز به مهارت بالا در زبان انگلیسی. 2-برنامه درسی مورد انتظار: برخی از دانشجویان انتظارتشابه نظام آموزشی کشور خود با ایران را داشتند. عده ای نیز تصور بالا بودن کیفیت نظام آموزشی از ایران را داشتند. برخی هم احتمال برخی از خطرات می دادند مانند ترس از برخورد ایرانی ها با دانشجویان یا خطرات ناشی از محیط حرفه ای که برای دانشجویان پیش بیاید. بعضی ازآنان نیز انتظار داشتند با اساتید مسلطی برخورد کنند. این در حالی بود که عده ای از دانشجویان نیز بدون تصور خاصی از نظام آموزشی به ایران آمده بودند. 3-برنامه درسی تعاملی: دراین سطح برخی از دانشجویان به محیط کلاس درس (اختصاص محیطی جدا از دانشجویان ایرانی) اشاره داشتند. اکثر دانشجویان به موضوع زبان اشاره داشتند و آن ر