تدریس در آموزش عالی، همواره به جهت غلبه رسالت پژوهش بر آموزش در این نهاد، مورد غفلت قرار داشته است. مدرس دانشگاه، عموماً فردی است که از نظر پژوهشی دستاوردهای قابل توجهی دارد اما عنصر کیفیت آموزش، آنچنان که باید و شاید در جذب و ارتقای حرفه ای او مورد توجه قرار نمی گیرد. این مسئله یک چالش جهانی است و بعد از سال 1990 میلادی که ارنست بویر ، دانش های لازم در آموزش عالی را تقسیم بندی کرد، «دانش پژوهی یاددهی-یادگیری » نیز به رسمیت شمرده شد که خود آغاز غفلت زدایی از رسالت آموزشی استادان دانشگاه محسوب می شود. پس از آن، بسیاری از کشورهای دنیا به فکر تأسیس مراکزی در دانشگاه به منظور توسعه دانش حرفه ای تدریس استادان افتادند. این مراکز در ابتدا استادان مشغول به کار را مخاطب قرار داد اما در سال های اخیر، برنامه هایی برای تربیت مدرسان آینده دانشگاهی تدوین کرده است. در حال حاضر، سیستم آموزش عالی در ایران با برگزاری دهه آموزش، معرفی استاد نمونه آموزشی، اجرای کارگاه های آموزشی و جدی گرفتن ارزیابی های دانشجویی، تدریس و آموزش را مورد توجه قرار داده است. هر چند این اقدامات ارزشمند هستند اما واقعاً هنوز نتوانسته است آنچنان که انتظار می رفت کیفیت آموزش را ارتقا دهد. شاید علت آن باشد که جهت گیری همه این برنامه ها بر کسانی است که به عنوان استاد استخدام شده اند. آن ها چند سال از عمر خود را در دوره دکتری و با تمرکز بر پژوهش سپری کرده اند و سپس برای تدریس در دانشگاه استخدام شده اند. به ویژه استادان جوانی که اکنون به کارگرفته می شوند، معمولاً بدون تجربه تدریس، وارد عمل می شوند. این در حالی است که در نظام آموزش عالی کشور، برنامه خاصی برای «تربیت مدرس آینده ی دانشگاه» وجود ندارد. ولی اگر چند سال قبل از استخدام، مثلاً در دوره ی دکتری، تمرکز بر ارتقای دانش تدریس آغاز شود، احتمال بهبود بسیار بیشتر است. لذا بررسی تجربه دانشگاه های خارجی که سیستم تربیت مدرس دانشگاه خود را توسعه دادند، می تواند دستاوردی برای بهبود وضعیت فراهم آورد. از این رو، مقاله پیش رو، به بررسی برنامه درسی تربیت مدرس دانشگاه در سه دانشگاه آریزونا ، ییل و میشیگان در آمریکا می پردازد.