ورود اسلام به ایران و اسلام پذیری ایرانیان یک اتفاق تاریخی است که در دراز مدت اتفاق افتاده و در قرن چهارم هجری به بالاترین حد خود رسیده است. آشنایی ایرانیان با اسلام از زمان خود پیامبر بود و ایرانیانی که در ماههای حرام به سفرهای تجاری در عربستان می رفتند، از ظهور اسلام مطلع می شدند. ایرانیان مقیم یمن که اغلب از اهالی ایالت جنوبی ایران یعنی ایالت فارس بودند، در اواخر عمر پیامبر اسلام(ص) با ایشان مراوده داشتند. در اواخر دوره ساسانیان وبعد از رحلت پیامبر به سبب از میان رفتن استحکامات مرزی، عربها توانستند به قلمرو ساسانی رخنه کنند ورود اسلام و اسلام پذیری ایرانیان چند مرحله دارد . اما اسلام پذیری ایرانیان به طور گسترده از قرن سوم و از زمان روی کار آمدن سلسله هایی مانند طاهریان، سامانیان و آل بویه و غزنویان به بعد اتفاق افتاد . من با مطالعات تاریخی خودم معتقدم که اسلام پذیری ایرانیان یک امر اختیاری بود که در طول چهار قرن به تدریج اتفاق افتاد و زوری در کار نبود . اگر اسلام پذیری با زور اتفاق می افتاد، باید بعد از برداشته شدن زور عربها از سر ایرانیان در قرن سوم هجری، مردم ایران دوباره به دین قدیم بر می گشتند. اما چنین چیزی اتفاق نیافتاد به فرض محال اگر اسلام اوردن ایرانی ها به زور بوده باشد، خدمات علمی و فرهنگی که ایرانیان در راه علوم اسلامی و گسترش اسلام انجام دادند، نمی توانست به زور باشد. شواهد تاریخی نشان می دهد که از میان ایرانی ها کسانی بودند که در همان قرن اول و دوم و سوم هجری به مطالعه اسلام پرداختند . ایرانیان خدمات گسترده ای به اسلام و انجام داده اند که همه نشان دهنده علاقه ایرانیان به دین اسلام بود. کسانی مانند کلینی و یا بخاری و مسلم نیشابوری که آن همه در جمع آوری احادیث زحمت کشیده اند، هیچکدام زور بالای سرشان نبود. باید در تحلیل اسلام پذیری ایرانیان به یک نکته مهم اشاره کرد و آن خلا دینی وتحولاتی بود که در جامعه ایرانی اواخر ساسانی و آیین زرتشت اتفاق افتاده بود . در اسلام پذیری ایرانیان ، به مساله مشابهت های اسلام و آیین زرتشت هم باید توجه شود