عصر آهن با ویژگی هایی همچون سیل مهاجرت آریایی ها به فلات ایران و به تبع آن تغییر در مظاهر فرهنگی و اجتماعی و نیز ظهور اوّلین قدرت های ایرانی (طلایی، 1385: 34) و تشکیل اوّلین پادشاهی ها مانند ماد و مانا در محدوده ای از فلات مرکزی تا شمال غرب ایران و روابط آن ها با قدرت های مجاور مانند آشور و اورارتو که پیامد آن به بیانی، ورود ایران به دوران تاریخی تلقّی می شود (طلایی، 1387: 1)، جایگاه بسیار ویژه ای در مطالعات باستان شناسی ایران و کشورهای مجاور دارد. در این میان، شمال غرب ایران که در طول تاریخ به مثابه ی محلّ تلاقی شاهراه های مهاجرت اقوام گوناگون عمل کرده است، نقطه ی برخورد اقوام و ملل مختلف بوده و دارای تنوّع فرهنگی و تاریخی بسیار زیادی بوده که همین خصیصه باعث شده است فصل خاصّی از مطالعات باستان شناسی ایران را به خود اختصاص دهد (واندنبرگ، 1348: 56). این منطقه و مخصوصاً حوضه ی غربی و جنوبی دریاچه ی ارومیه به دلیل همجواری با دولت های مقتدر نیمه اوّل هزاره ی اوّل ق.م (عصر آهنII و III) من جمله آشور، اورارتو و مانا و تأثیر بسزای این همجواری در شکل گیری اوّلین پادشاهی ایرانی تبار در مطالعات عصر آهن شمال غرب ایران جایگاه ویژه ای دارد.