هدف پژوهش، ساخت و اعتباریابی پرسشنامه تله هوش و بررسی ارتباط آن با عملکرد تحصیلی دانشجویان به میانجیگری ثبات قدم و خودانضباطی بود. پژوهش از لحاظ رویکرد آمیخته، از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش آمیخته-اکتشافی بود. جامعه آماری، نمونه آماری و روش نمونهگیری در بخش کیفی شامل کلیه منابع در دسترس در ارتباط با متغیر تله هوش و همچنین متخصصان آگاه در این زمینه بودند که بر اساس نمونهگیری هدفمند و ملاک اشباع نظری 10 نفر انتخاب شدند و در بخش کمی شامل کلیه دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که بر اساس روش نمونهگیری خوشهای تصادفی و حداکثر حجم نمونه جدول مورگان 396 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته تله هوش، عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999)، ثبات قدم داکورث و کویین (2009) و خودانضباطی زندکریمی (1390) استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSSv.27 و LISRELv.8.8و شاخصهای آمار توصیفی تحلیل شدند و همچنین برای بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه تله هوش، از روشهای آماری مانند تحلیل عامل اکتشافی و تاییدی، روایی محتوایی و آلفای کرونباخ و برای آزمون فرضیهها و برازش مدل از همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد برای مقیاس پرسشنامه محقق ساخته تله هوش چهار مولفه خساست شناختی، استدلال انگیزشی، نفرین دانش/تخصص و اثر بیش استعدادی در مجموع 28 سوال وجود دارد. همچنین نتایج، روایی محتوایی این پرسشنامه را تایید کرده و پایایی کل آن را نیز به روش آلفای کرونباخ 91/0 گزارش میکند. همچنین نتایج نشان داد که بین تله هوش با عملکرد تحصیلی و ثبات قدم و خودانضباطی رابطه منفی و معناداری وجود دارد () و مدل دارای برازش مطلوبی است () و ثبات قدم و خودانضباطی میتوانند رابطه تله هوش و عملکرد تحصیلی را میانجیگری کنند (). بر اساس نتایج این پژوهش میتوان تله هوش فراگیران را با استفاده ابزار ساخته شده، شناسایی کرده و به رفع آن پرداخت تا از تاثیر آن بر ثبات قدم و خودانضباطی و در نتیجه عملکرد تحصیلی جلوگیری شود.