عدم تقارن اطلاعاتی و تضاد منافع بین مدیران و سرمایه گذاران موجب بروز پدیده گزینش نامناسب می شود. انتخاب نامناسب به معنای انتخاب گزینه های نادرست سرمایه گذاری است و موجب تخصیص غیربهینه منابع موجود در بازار سرمایه می شود. در این شرایط شرکت ها نمی توانند پروژه های سرمایه گذاری خود را به سادگی تأمین مالی کنند. این موضوع ساختار سرمایه شرکت ها را به حالتی غیربهینه سوق می دهد. در این پژوهش ، رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و کاهش در شکاف بین ساختار سرمایه واقعی و بهینه، در 137 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1391 تا پایان 1396 بررسی شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از الگوی رگرسیون چند متغیره و داده های ترکیبی بهره برده میشود. نتایج پژوهش نشان می دهد که با کاهش عدم تقارن اطلاعات، شکاف بین ساختار سرمایه واقعی و بهینه کاهش می یابد.