در تعاریف متفاوت مدیریت سود، روی این موضوع که مدیریت سود با هدف گمراه نمودن (دست اندرکاران) بازار سرمایه انجام می شود، تمرکز شده است. با این حال، به این پرسش که آیا بازار سرمایه توان تشخیص راهبرد های مختلف مدیریت سود را دارد یا خیر، پاسخی داده نشده است. در این پژوهش، پس از سنجش معیارهای مختلف مدیریت سود واقعی و مدیریت سود حسابداری (اقلام تعهدی) در سطح صنعت، به منظور ارزیابی توان بازار در تشخیص مدیریت سود واقعی و مدیریت سود حسابداری، از تکنیک معادلات همزمان غیرخطی و آزمون میشکین (1983) با داده های ترکیبی 117 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1394-1381 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در مجموع، بازار اوراق بهادار تهران قادر به تشخیص مدیریت سود حسابداری (از طریق دستکاری اقلام تعهدی) و مدیریت سود واقعی (از طریق دستکاری مخارج اختیاری) است. با این حال، یافته ها بیانگر آن است که در بازه زمانی مورد بررسی، بازار سرمایه قادر به تشخیص مدیریت سود واقعی از طریق دستکاری فعالیت های فروش، تولید و فروش دارایی ها نبوده است و مدیران واحدهای تجاری توانسته اند با اتّخاذ سیاست مدیریت سود واقعی از طریق روش های مذکور، موجب گمراهی بازار سرمایه شوند.